آخرین راهنما


مرداد 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      


با سلام در این وبلاگ سعی بر این است که نکات سبک زندگی دینی را بيان کنیم و ان شاالله که همگی بتوانیم به آنهاعمل کنیم خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار


جستجو


 



​گردهمایی طلاب مدرسه علمیه نرجسیه سیرجان با موضوع #آتش_به_اختیار وبرگزاری کلاسهای خودسازی برای طلاب ومبلغلین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-05-08] [ 10:09:00 ب.ظ ]





تورامی‌خواهم برای پنجاه سالگی 

شصت سالگی،هفتاد سالگی 

تورامی‌خواهم برای خانه ای که تنهاییم 

تو رامی‌خواهم وقتی که باران است 

برای راه‌پيمايى آهسته دوتایی 

تورابرای همه ی عمر میخواهم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1396-05-07] [ 11:03:00 ب.ظ ]




چند روز پیش به پیشنهاد برادر بزرگم بارسفر بستیم وبه روستای آبا واجدادی خودمان جهت تغییر آب وهوا وتفریح رفتیم 

نوشتن از خاطرات روستا کار سختی نیست اما این خاطرات برای همه یکسان هست.اما باز هم جالب هستند وقابل تامل شاید به خاطر علقه انسان به طبیعت 

روزچهارشنبه پنچم مرداد ماه ساعت دو ظهربه روستای دامنه از توابع دهستان گوغر دراستان کرمان رسیدیم فوری آتشی به پا کردیم ومرغهای تکه شده را به سیخ کشیدیم وروی آتش کباب کردیم ویک نهار دسته جمعی وخوشمزه خوردیم.حالا تازه مشکلات سفر خودشون رو نشان دادند شستن ظروف کثیف بدون آب لوله کشی وکنار جوی آبی که چند کیلومتری از ما دورهست خوی بالاخره تصمیم براین شد که من به همراه عروس بزرگه ظرفها رو بریزیم توی سبد وبریم کنار جو وبشوریم این ظرفهای همیشه مزاحم را خب این قسمت مربوط به خانمها است ونمیشه گردن آقایون گذاشت آقایون الان مشغول چرت زدن یا محفل کردن هستند چون زحمت آماده کردن غذا گردن آنها بود.بالاخره ظرفها شسته شدند.خوب تا شب فرصت زیادی داریم مادرم که چند وقتی هست خاله را ندیده ودلتنگ شده قصد رفتن به منزل تابستانه خاله رو دارد انا خوب خاله حتما الان در منزل نیستش چرا؟چون همراه گله اش به اطراف رفته خوب نمیشه روی حرف ماد حرفی زد برادر وسطیم که بیداره ماها رو با ماشینش تا خانه خاله میبرد همراهن ما در این دیدار عبارتند از دخترمن دوتا فرزند برادر بزرگم همسر وفرزندان برادر وسطی وقتی رسیدیم خوب طبق پیش بینی خاله نبودش ماهم دست به کار شدیم خانه رو جارو زدین ظرفها را شستیم آتشی به پا کردیم وچای دم دادیم تا خاله وقتی میاد خوشحالی از دیدن ما مضاعف بشه عصرانه نان وپنیر وماست محلی دستکار خاله نوش جان کردیمتصمیم برآن شد که شام را هم در همان محل یعنی درخت زرد آلوی که از پدربزرگ به بابا ارث رسیده نوش جان کنیم نمیدانم چرا ولی من برای پسرم که همراه مانبود یک لقمه نون پنیر محلی درست کردم ودر جیب مانتوم گذاشتم.بعد رفتیم کنار زرد آلوی باغ خاله که مادرم میگفت شاید نزدیک به دویست سال عمر دارد کمی درخت رو تکان دادیم وچند کیلویی جمع کردیم وبا خاله خداحافظی کردیم برگشتیم پیش بقیه خوب تا شب نشده باید فکر شام میکردیم کله پاچهای از قبل پخته شده بود که تصمیم گرفتم گوشتهاش را ریش ریش کنیم وبا برنج دمپخت کنیم خوب بالاخره تصمیم عملی شد وغذا روی آتش آماده شد قبل از غروب.

ادامه دارد…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:23 ق.ظ ]




امام على عليه السلام:

زن، گُل است، نه پيشكار. پس در همه حال ، با او مدارا كن، و با وى، به خوبى همنشينى نما تا زندگى ات باصفا شود.
 📚من لا يحضره الفقيه

~~~~~~~~~~~~~~~~~

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-05-02] [ 11:25:19 ق.ظ ]