آخرین راهنما


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


با سلام در این وبلاگ سعی بر این است که نکات سبک زندگی دینی را بيان کنیم و ان شاالله که همگی بتوانیم به آنهاعمل کنیم خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار


جستجو


 



​#تولیدی_به_قلم_خودم 

اتاق آشفته است. روحم آشفته تر!!

چرا هیچ چیز سر جای خودش نیست!؟

اتاق مرتب نمیشود. روحم آرام نمیگیرد.!!

باید از این آشفته بازار فرار کنم. باید از این همه قید و بند رها بشوم!!

صدای کبوتری از پشت پنجره میاید؛حتما راهش را گم کرده است.خانه اش نزدیک است با آن یک کوچه فاصله دارد اما نمیتواند برود. نمیتواند یا نمیخواهد؟؟؟

بس است اینقدر صدا نده!!صدایت آشفتگیم را چند برابر میکند. کافیست چند بال بزنی تا به خانه ات برسی.

خدایا خانه من کجاست؟چقدر با آن فاصله دارم؟شاید نزدیک باشد شاید دور!!!

گرفتار تاریکی شدم. گم شدم. کسی هست راه را نشانم دهد؟کسی هست دستم را بگیرد؟کسی هست نور بپاشد بر مسیرم تا به خانه ام برسم؟؟؟

آی کر شدم از این همه صدای کِرو_وور!!!

دست بر گوشهایم میگذارم تا صدایی نشنوم!!

کبوتر بیچاره تا صبح هم که صدا بدهی در این همهمه و تاریکی کسی صدایت را نمیشنود یا اگر شنیده هم شود کسی نیست که کمکت کند.

بلند میشوم باید به خودم کمک کنم. به حیاط میروم کبوتر به نرده پنجره چسبیده است. او را میگرم. چادر به سربه منزل همسایه میروم و کبوتر راتحویل صاحبش میدهم.

برمیگردم ؛لب سکو می نشینم. ستارگان چشمک میزنند. ماه از بالای درخت همسایه نورش را نثار خانه مان کرده است. چه نسیمی ریه هایم را پر میکنم.

با آب خنک حیاط وضو میسازم. خودم را تحویل صاحبم میدهم. روحم آرام میشود. اما اتاق نه!!!!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-08] [ 06:04:00 ق.ظ ]





​#حڪـایــت
?چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط(ره)

.

? سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
? رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود.
? دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!
? آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست».
? رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ….
⚪️ با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن»

و توسط پنجره  از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند.
? صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!
⚪️ آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی “شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
?چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما “اصل” چیز دیگری است.
✨ بیهوده نبود که مرحوم بهجت تأکید میفرمودند بر این نکته که:

راه واقعی عرفان «ترک گناه» است.
? کيمياي محبت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-01-22] [ 07:59:00 ب.ظ ]




​✨همسرانه
? اینکه همیشه به همسرتان یادآوری کنید پشت او هستید و از هیچ کمکی برای به کمال رسیدن او دریغ نمی‌کنید، عالی‌ترین راه برای تقویت رابطه شماست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-01-11] [ 12:33:00 ب.ظ ]




​#پای_کار_ایرانیم

#تولیدی_به_قلم_خودم

آقا این روسری چنده؟

قابل نداره خانم ۳۸ تومن!

کار کجاست؟

ترک، عالیه ببرین پشیمون نمیشین هم طرحش عالیه هم جنسش،رنگ رفت هم نداره!

ایرانی ندارین؟

نه خانم ایرانی نیست توی بازار، ن


گرد پیدا نمیکنی!!

و این ماجرا سلسله وار اچندین ساعت و در چندین مغازه ادامه پیدا کرد. خسته از گشتن اما مصمم برای پیدا کردن روسری کار  ایران.با خودم گفتم این آخرین مغازه ای هست که میرم داخلش اگر #کار_ایران بود که میخرم مگر نه بیخیال روسری میشم که کار ترک باشه و خرید من خدایی نکرده باعث #بیکاری جوانان وطنم بشه. وارد مغازه کوچکی شدم .خانم محترمی نشسته بود و قرآن میخوند. بعد از سلام، سوالم را پرسیدم:خانم من دنبال روسری #ایرانیم ؛ دارین؟

بله داریم !

و نگاهم همراه دستانش تا قفسه ای رفت که معلوم بود چند وقت اجناسش جابجا نشده!!!!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-12-27] [ 07:20:00 ق.ظ ]





1️⃣ از ارسال پیام تبریک کیلویی خودداری کنیم. Send to all پیام قطعا” فقط باعث خوشحالی مخابرات می شود. اگر کسی برایمان عزیز است جداگانه به او پیام بدهیم. 
2️⃣ بوسیدن در دید و بازدید نشانه صمیمیت نیست. ممکن است ما دوست داشته باشیم کسی را ببوسیم اما آیا او هم دوست دارد؟ به زور همدیگر را نبوسیم!
3️⃣ ادکلن ممکن است لباس ما را خوشبو کند اما حمام کنیم و البته یادمان نرود ادکلن کار خمیر دندان را نمی کند.
4️⃣ در گپ و گفت ها نگوییم: بی معرفت یکسال گذشته کجا بودی؟ چرا خبری نگرفتی؟… خودت کجا بودی با معرفت؟ اینقدر از هم گله نکنیم.
5️⃣ مرگ من، جان تو!
_تو رو خدا آجیل بخور!

_ تو رو قرآن چای بخور!

_تو رو به جان مادرت میوه بخور!!
اینقدر به مهمان اصرار نکنیم. تعارف نکنیم. تعارف زیاد نشانه ادب نیست. یعنی کسی بعدش نمی گوید: دیدی ماشالا هزار ماشالا چقد تعارفمون کردن!
6️⃣ پسته ها را جدا نکنیم! قبول دارم خوشمزه ترن ولی بقیه آجیل ها هم گناه دارن، چشم امیدشون به دندان شماست!
7️⃣ دست خالی نرویم عید دیدنی. قرار نیست کمپوت ببریم. یک شاخه گل، یک کتاب برای بچه میزبان… 
8️⃣ فوری رمز وای فای میزبان را نخواهیم. مثل این می ماند که چیزی توی دندان مان گیر کرده باشد و به میزبان بگوییم: قربون دستت یه دقیقه مسواکت رو می دی من بزنم؟
9️⃣ در وقت کوتاه دید و بازدید از تعریف کردن بیماری هایمان، مرگ و میر و تصادفاتی که توی جاده دیده ایم یا رد و بدل کردن اخبار تلخ فامیل پرهیز کنیم. حتی شما دوست عزیز!
? سلام علیکم. من ماشین خریدم!
در دید و بازدیدها موفقیت های مالی مان را به رخ نکشیم. اگر حرفش پیش آمد یا میزبان پرسید جواب بدهیم. این فخرفروشی ها خز شده!
? از بچه هایمان نخواهیم جلوی مهمانان کله معلق بزنند، انار صد دانه یاقوت یا سوره و عددهای انگلیسی را از حفظ بخوانند. بچه ها اسباب بازی ما نیستند.
? در جمع آرام حرف بزنیم. برای جلب توجه دیگران به سخنان گهربارمان لازم نیست صدایمان را بلند کنیم. چرا هنوز بیکاری؟ چرا ازدواج نکردی؟ چرا طلاق گرفتی؟ چرا درآمدت کمه؟ چرا دماغت رو عمل کردی؟ چرا موهات رو این شکلی کوتاه کردی و … پاسخ هیچکدام از این سوالات به ما سر سوزنی ربط ندارد. نپرسیم. بخصوص از جوان ترها. 
? از هم قدردانی کنیم. اگر در سال گذشته کسی برایمان کاری کرده، جایی مراقب مان بوده، به درد دل مان گوش داده، به او بگوییم که سپاسگزارش هستیم و یادمان مانده است. 
❤️ تا فرصت زندگی هست همدیگر را دوست داشته باشیم، شاید این آخرین دیدار و گفتار و نوشتار باشد. برایتان در سال جدید آرامش، امنیت و لبخند آرزو می کنم.
این چند تجربه کوچک را برای دیگران ارسال کنید شاید دید و بازدیدهای بهتری در ایام عید داشتیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1396-12-26] [ 08:17:00 ق.ظ ]