​#نامه_ای_به_دخترم 

#تولیدی_به_قلم_خودم 

سلام بر تو ای دختر آفتاب 

عزیزم روزی که تورا با آن جثه لاغر ونحیف در آغوشم وگذاشتند وگفتند مادر شدن مبارک از شوق دیدن تو چشمان پر از اشک شد وندانسته مسئولیتی را قبول کردم که از سنگینیش خبر نداشتم تنها چند روز بعد از تولدت وبا اولین مریضیت این سنگینی رو حس کردم ونمیدانم این بار چرا اشک میریختم از ترس مریضی تو یا به خاطر مسئولیت مادر شدن تنها چیزی که میدانستم این بود که نگذارم تشنه وگرسنه شوی وهمیشه تمیزنگه دارمت یعنی فقط به جسمت برسم ولی روح لطیفت چه؟با آن چکار باید میکردم؟چکار میکردم تا لطافت روحت بدون ضربه باقی بماند؟باور کن دخترکم حالا که برای خودت خانمی شده ای باز هم بیشترین نگرانی من از بابت روحت است.

عزیزم من به تو ایمان دارم وباورت دارم که میتوانی با تمام مشکلات بجنگی واز پس روزگار برآیی همان طور که در این چهارده سال کوشیدی وبا وجود مشکل جسمی ات موفقیت های فراوان ورزش ودرسی به دست آوردی!!!

عزیزکم زمانی که کودک بودی دلم میخواست دختری محجبه داشته باشم تا به وجودش افتخار کنم وحالا زمانی که چادر سر میکنی نمیدانی که با چه ذوقی بلندای قدت را نگاه میکنم !!!

مادرم دلم میخواهد باتوحرف بزنم ونصیحتت بکنم چون من مادرت هستم عزیزم اگر گاهی چیزی گفتم که ناراحتت کرد از من دلخور نشو چون من بهترین ها رو برای تو میخواهم 

پس با گوش جان بشنو گل مینای من چشمت را بر روی لذایذ حرام ببندد دخترکم نگاهت را از نامحرم حفظ کن که پاکی نگاه پاکی طینت میاورد 

دختر نازم اگر بتوانی به همین یک نصیحت من عمل کنی مطمئن هستم در تمام طول زندگیت خوشبخت میشوی

🌺🌺🌺دختری روزت مبارک🌺🌺🌺

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...